loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 263 جمعه 11 مهر 1393 نظرات (0)

حضرت مسلم بن عقیل(ع)

 

وقتی نفس از سینه ی بی تاب افتاد   

با غربتم رنگ از رخ مهتاب افتاد   

دیوار اصلا تکیه گاه حیدری هاست  

 انگار بعد از فاطمه این باب افتاد  

سنگ صبوری نیست اینجاها برایم  

هر کوچه را گشتم ولی نایاب افتاد  

مهمان رسیدم حال و روزم این چنین شد  

با یاد زینب از دوچشمم خواب افتاد  

هرکس که بیعت داشت ، زخمی کاری ام زد  

از پیکرم دیگر توان و تاب افتاد  

وقت وداع با چشم ، عکسی را گرفتم  

از روی تو حالا ترک بر قاب افتاد  

اینجا هزاران گرز آوردند، یاد  

پیشانی مردی که در محراب افتاد  

دیشب سر دروازه ی این شهر بی درد

ناگاه چشمم بر دوتا قلاب افتاد

شکر خدا این پاره ی لب آبرو داد

وقتی که دندانم درون آب افتاد

فهمیدم اینجا ذبح ، رسم خویش دارد

تا از کفم این کاسه ی خوناب افتاد

انگار که در جمعیت گمگشته ای داشت

جسمی که سوی عده ای قصاب افتاد

این سرنوشتش شد سلامی نیمه کاره

یک جسم بی سر ماند و تیزیه قناره...

 

 

حبیب نیازی

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 67
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 924
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,337
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 84
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,738
  • بازدید ماه : 21,065
  • بازدید سال : 395,865
  • بازدید کلی : 22,642,826