برفته پرچمت از مرو تا قرن بالا
ز بس که هست مقامت،حسین من بالا
زمینه ساز قیام تو بوده قطع و یقین
که برده پرچم صلحی اگر حسن بالا
حسینیه شده امروز کشور ایران
بگیر سر ز مباهات هموطن بالا
دراز کی شود از باب احتیاج آن دست
که وقت سینه زدن رفته از بدن بالا
فقط برای حسین است قطره ی اشکم
چرا که هست مقام گریستن بالا
و.....
به ساق عرش نشسته سه شعبه ی صیاد
همان زمان که زدی،آه... پیرهن بالا
زبان نفهمیه نی، برده جان پاکت را
به جای واژه ی(الغوث) تا دهن بالا
به بوریا تن پاک تو را هم آوردند
که بوده کرب و بلا نرخ یک کفن بالا
و...
فراق کرببلایت سپید مویم کرد
برای پیر غلام آستین بزن بالا
شاعر : علیرضا وفایی (خیال)