شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �

شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �

شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �

شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �

شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �
شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
شب عروسی تان آسمان مصفا شد زمين پر از برکات خدای اعلی شد شب فرارغم وماندن خوشی ها شد ميان عرش خدا بزم شور برپا شد *دلم ز پرده برون شد،کجايی ای �

شب عروسی تان آسمان مصفا شد
زمين پر از برکات خدای اعلی شد
شب فرارغم وماندن خوشی ها شد
ميان عرش خدا بزم شور برپا شد

*دلم ز پرده برون شد،کجايی ای مطرب؟
هواهوای جنون شد،کجايی ای مطرب؟

نفس به جان غزل ها دميده شد امشب
جنون به مرز تماشا کشيده شد امشب
همينکه صحنه ی اين عقدديده شد امشب
ندا رسيد که:عشق آفريده شد امشب

*معاشران گره از زلف يار باز کنيد
به سمت فاطمه وشوهرش نمازکنيد

زمان بخشش هر اشتباه آمده است
شب سياه به پايان راه آمده است
به شام تار هوای پگاه آمده است
شب عروسی خورشيدوماه آمده است

*دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد
که غنچه گل شده با نغمه ی مبارکباد

شب وصال دودلداده ودو دلبند است
به اين دليل دل کل خلق خرسند است
لب رسول ازاين عقد غرق لبخند است
و عاقد علی وفاطمه خداوند است

*سرود مجلس امشب فلک به رقص آرد
ازآسمان گل ياس و سپيده می بارد

به سررسيد زمان،لحظه های آخر شد
همينکه صورتش از پشت پرده ظاهرشد
خداقصيده به مدحش نوشت و شاعر شد
وهرکه شعر مرا خواند،گفت ؛کافرشد

*نصيحت همه عالم به گوش من باد است
شب عروسيتان هو کشيدن آزاد است

دونيمه شد شب معراج سيب پيغمبر
که نيم آن شده زهراونيم باحيدر
ولی رساند خدا اين دورا به همديگر
زبان شاعرازاين وصف لال شد ديگر

*به پير ميکده گفتم که چيست راه نجات؟
بلند گفت؛به زهرا ومرتضی صلوات

مجتبی خرسندی


تعداد بازديد : 103
جمعه 04 مهر 1393 ساعت: 18:17
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف