امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند \"چشمه های خروشان ت

امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند \"چشمه های خروشان ت

امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند \"چشمه های خروشان ت

امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند \"چشمه های خروشان ت

امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند \"چشمه های خروشان ت
امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند \"چشمه های خروشان ت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام رضا(ع)-مدح و مناجات خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند عاشقانت فراوان تو را می شناسند "چشمه های خروشان ت

امام رضا(ع)-مدح و مناجات

 

خلق عالم نه یکسان تو را می شناسند

مؤمنان قدر ایمان تو را می شناسند

عاشقانت فراوان تو را می شناسند

"چشمه های خروشان تو را می شناسند

موج های پریشان تو را می شناسند"

ای که تاریکی خانه را آفتابی

کوچه را هم دعایی و هم مستجابی

شهر خشکیده را بارش بی حسابی

"پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی

ریگ های بیابان تو را می شناسند"

مثل آیات قرآن به وقت تلاوت

مثل ابر بهاران پُر و با سخاوت

بسکه لبریز شیرینی است و حلاوت

"نام تو رخصت رویش است و طراوت

زین سبب برگ و باران تو را می شناسند"

عاقلان را و عشّاق را می شناسی

هم رسولان ابلاغ را می شناسی

نسل آلاله ای، داغ را می شناسی

"هم تو گل های این باغ را می شناسی

هم تمام شهیدان تو را می شناسند"

ناخدایی به کشتی ز دریا گذشتی

لا إلهی زدی و بر الا گذشتی

ما به دنبال محمل؛ از اینجا گذشتی

"از نشابور بر موجی از لا گذشتی

ای که امواج طوفان تو را می شناسند"

ای که پیراهن انبیا بر تن توست

چشم یعقوب و یوسف به پیراهن توست

مأمن قُل هو اللهیان دامن توست

"بوی توحید مشروط بر بودن توست

ای که آیات قرآن تو را می شناسند"

نام تو بردم و یارم از در درآمد

شب فرو رفت و خورشید رخشان برآمد

حرف اول در این مصرع آخر آمد

"اینک ای خوب فصل غریبی سرآمد

چون تمام غریبان تو را می شناسند"

کاش فصل حضور تو را دیده بودم

یا که جام طهور تو را دیده بودم

در نشابور شور تو را دیده بودم

"کاش من هم عبور تو را دیده بودم

کوچه های خراسان تو را می شناسند"

 

مهدی جهاندار

تعداد بازديد : 122
جمعه 14 شهریور 1393 ساعت: 12:07
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف