loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 211 سه شنبه 07 مرداد 1393 نظرات (0)

آب آور را زدند / ناله ای پیچید در خیمه که لشگر را زدند

در میان نخل ها / دستها تا شد قلم گفتند حیدر را زدند

باز هم از پشت نخل / حرمله یک چشم،خولی یک چشم دیگر را زدند

خورد تا روی زمین / دید بر دیوار کوچه روی مادر را زدند

تا که کوتاهش کنند / تیغ ها از سمت پا بدجور پیکر را زدند

یک نفر مو را گرفت / یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند

آستین شد موی سر / دزدهای قافله این بار معجر را زدند

روی تیغِ نیزه ها / ابتدا عباس را و بعد اصغر را زدند

چند باری او فتاد / باز محکمتر به روی نیزه حنجر را زدند

بار دیگر سر نماند / وای از پهلو نوکِ نیزه برادر را زدند

خواهرش با پارچه / بست سر را تا نیافتد حیف خواهر را زدند

شاعر: حسن لطفي

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 44
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1067
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,774
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,175
  • بازدید ماه : 23,502
  • بازدید سال : 398,302
  • بازدید کلی : 22,645,263