روي دوشم كوله باري از گناهه آخدا
سرمو پايين گرفتم روم سياهه آخدا
خودمم خسته شدم بس تو گناه پرسه زدم
دستمو خودت بگير پام لب چاهه آخدا
هر كسي يه جور داره منو ازت دور ميكنه
همه زندگيم بدون تو تباهه آخدا
اين شبا هر جا ميرم بزم مناجات خونيه
مجلس دعا برام يه سر پناهه آخدا
چن شبه ميام ولي فرقي نكردم ، ميدونم
چاره ي كارم فقط يه نيم نگاهه آخدا
شباي آشتي كنون كم كم داره تموم ميشه
آخراي نيمه ي سوم ماهه آخدا
روزا تا تشنه ميشم سلام ميدم به اربابم
با ياد امام حسين دل رو به راهه آخدا
منو جون به جون كني به ياد جون دادنشم
توي روضه ها دلم تو قتلگاهه آخدا
شاعر: محمد حسن بيات لو