تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
امیرالمومنین(ع)-شب نوزدهم
پیچیده سحرگاه عجب عطر نجیبی
رد میشود از کوچه ی غم مرد غریبی
از وسعت دستان کریمش چه بگویم
وقتی همه دارند از این سفره نصیبی
هم آن که دعایش همه نفرین به علی بود
هم این که به مولای خودش عشق عجیبی ...
منظومه ی انصاف و وفا را نسروده است
جانبخشتر از جود علی هیچ ادیبی
سی سال گذشتهست، علی چشم به راهست
در عمق نگاهش نه قراری نه شکیبی
او میرود و ناله ی دیوار بلند است
مانده ست دری دست به دامان طبیبی
والشمس! شده غرق به خون چهره ی خورشید
والفجر! رسیدهست حبیبی به حبیبی
یوسف رحیمی
تعداد بازديد : 99
چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت: 19:35
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب