امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو

امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو

امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو

امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو

امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو
امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امام علی(ع)-مدح و ولادت ای که رویت بهشت رویائی است گلشن روی تو تماشائی است به فروغ نگاه تو سوگند چشم تو آفتاب بینائی است دلت از نور حق بود رو

امام علی(ع)-مدح و ولادت

 

ای که رویت بهشت رویائی است

گلشن روی تو تماشائی است

به فروغ نگاه تو سوگند

چشم تو آفتاب بینائی است

دلت از نور حق بود روشن

سینۀ تو کتاب دانائی است

نام تو درد را دوا بخشد

نفس تو دم مسیحائی است

هرکجا نام تو رسد به میان

صحبت از عاشقی و شیدائی است

ای که شد کعبه از تو عطر آگین

گل روی تو در شکوفائی است

من ندیدم اگر چه کوی تو را

لیک دانم بهار زیبائی است

چه بگویم به مدح تو سخنی

ای که گفتی فمن یمت یرنی

ای گل از مقدم تو خرسندم

نخل غم را ز باغ دل کندم

مثل شبنم به روی گونۀ گل

روی لب ها نشسته لبخندم

گاه ریزم گلاب اشک از چشم

گاه دربین گریه می خندم

داده مهر تو آبرو بر من

با ولای تو آبرومندم

عهد بستم به مهر تو زازل

تا ابد با وفات پابندم

گر شود پاره رشتۀ عمرم

نگسلد تا به حشر پیوندم

من که عمری طواف کوی تو را

کرده ام خواهش از خداوندم

با چنین طبع نارسا تو بگو

من که دلخسته ، آرزومندم

چه بگویم به مدح تو سخنی

ای که گفتی فمن یمت یرنی

جان به قربان روی دلجویت

جان فدای جمال نیکویت

کاش روزی هزار مرتبه من

مردمی تا ببینمی رویت

کاش همچون کبوتری عاشق

بال و پرمی زدم سوی کویت

کاش آئی به باغ جان چوبهار

تا شود زنده جانم از کویت

تا بیائی به دیدنم، از اشک

بسته چشمم پل نظر سویت

یاعلی ای تو کعبۀ دل ها

قبلۀ ماست طاق ابرویت

چه دراینجا چه در صف محشر

دل ما هست در تکاپویت

ای که خورشید زُهد و تقوائی

ذرّه ای چون شود ثناگویت

چه بگویم به مدح تو سخنی

ای که گفتی فمن یمت یرنی

 

گرچه عمری گناه کردم من

نامه ام را سیاه کردم من

گرچه عمری ز کثرت عصیان

عمر خود را تباه کردم من

اشک خجلت ببین و دستم گیر

به خدا اشتباه کردم من

تو امید دل منی در حشر

تکیه برتکیه گاه کردم من

به امید نگاه تو همه شب

روی خود را به ماه کردم من

شرمم از آن همه گنه آمد

به فلک تا نگاه کردم من

نیست دستم تهی که مهرت را

همه جا زاد راه کردم من

شرمگینم ز تو که در وصفت

عمر را صرف آه کردم من

چه بگویم به مدح تو سخنی

ای که گفتی فمن یمت یرنی

ای که یادت بود عبادت من

ذکر نام توهست عادت من

با تولا و مهر تو فردا

می پذیرد خدا عبادت من

خاکبوس توام تمامی عمر

کاین بود عزّت و سعادت من

گرکه توفیق بهترم بخشی

می شود بیشتر ارادت من

شب تنهائی ام چه تاریک است

گر نیائی تو برعیادت من

 با تولای تو وفائی گفت

ای فروغ ره سعادت من

چه بگویم به مدح تو سخنی

ای که گفتی فمن یمت یرنی

 

 


تعداد بازديد : 199
سه شنبه 23 اردیبهشت 1393 ساعت: 12:16
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف