تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
در آتش غریبی و این آه و شیونم
فهمیده ام دلیل فراقت خود منم
گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین
افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم
تنگ است سینه ام دلم از سنگ گشته است
از بس که سنگ غیر تو بر سینه می زنم
عالم به پیش چشم شما و همیشه من
شرمنده ام که پیش تو آلوده دامنم
شاعر : مسعود اکثیری
تعداد بازديد : 97
شنبه 30 فروردین 1393 ساعت: 9:06
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب