در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�

در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�

در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�

در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�

در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�
در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در آتش غریبی و این آه و شیونم فهمیده ام دلیل فراقت خود منم گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم تنگ است سینه ام دل�

در آتش غریبی و این آه و شیونم

فهمیده ام دلیل فراقت خود منم

گفتم که سعی می کنم اما خودت ببین

افتاده ام زپا و رمق نیست در تنم

تنگ است سینه ام دلم از سنگ گشته است

از بس که سنگ غیر تو بر سینه می زنم

عالم به پیش چشم شما و همیشه من

شرمنده ام که پیش تو آلوده دامنم

 

شاعر : مسعود اکثیری


تعداد بازديد : 97
شنبه 30 فروردین 1393 ساعت: 9:06
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف