غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است \" که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است \" نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران

غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است \" که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است \" نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران

غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است \" که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است \" نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران

غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است \" که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است \" نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران

غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است \" که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است \" نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران
غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است \" که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است \" نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
غزل پندیات ، فاطمیه فدائیان ولایت شعارشان این است " که : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است " نماز و روزه و حج و زکات جای خودش مرا مودت یاران

 غزل پندیات ، فاطمیه

 

 فدائیان ولایت شعارشان این است

 " که  : مرگ سرخ ، به از زندگی ننگین است "

 

نماز و روزه و حج و زکات جای خودش

مرا مودت یاران حضرتش دین است

 

به فقر خویش بنازد ، گدای دولت دوست

که رزق فقر به از سفره های رنگین است

 

عنان بندگی ازکف مده به خود خواهی

که پیروی ز هوا شیوه ی سلاطین است

 

 مس وجود به کین و حسد چه آلودن ؟

دلی که وقف امامش نگشته مسکین است

 

شکایتی مکن از جور این زمانه ی تلخ

دلا به پای ولی ، جام زهر شیرین است

 

ز آشنا و غریبه ، نصیب ما درد است

شمیم یاد تو بر سوز سینه تسکین است

 

بترس ، خدعه گر ، از آه سینه ی مظلوم

امام منتظران ، راحم المساکین است

 

لباس نور به تن کن ، به خیمه اش رو کن

حریم پاک ، چه جای وجود چرکین است ؟

 

دل عزیز خدا را شکسته کردن چیست ؟

مرید نفس شدن ! این چه رسم و آئین است ؟

 

قدم نهد به دل عاشقان مخلص خود

اقامتش به حریم قلوب حق بین است

 

  *** 

 

دوباره قصه ی قهر از علی و شعله ی در

دوباره یاس ولایت اسیر گلچین است

 

دوباره کوثر طاها و شعله ای جانسوز

دوباره خون به دل یادگار یاسین است

 

 بدان که فاطمه بر درد سینه گریه نکرد

ولی ز غربت مولای خویش غمگین است

 

گلی که بوسه به دستان او نبی می زد

چه شد که مستحق ضربه های سنگین است ؟

 

سید محمد میر هاشمی

 


تعداد بازديد : 81
دوشنبه 11 فروردین 1393 ساعت: 13:12
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف