loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 241 دوشنبه 26 اسفند 1392 نظرات (0)

دخترت گریه می کند حالا

روی دستش سه تا کفن مانده

بین این بقچه ای که وا کرده

سه کفن دو پیرهن مانده

 

با نفسهای آخرت گفتیش

این کفنها برای خانه ی ماست

پدر و مادر و من اما

پیرهن ها برای کرببلاست

 

اولین پیرهن که میبینی

این که کوچکتر است دخترکم

قسمت محسنم نشد اما

به تنِ اصغر است دخترکم

 

هدیه کن بر رباب و در بغلش

نوه ام را ببوس اصغر را

دوّمین اش برای بی کفن است

به تنش تا که کرد،خنجر را

 

بوسه ای زن به گودی زیرش

قبل تیغ و سنان و سر نیزه

قبل از اینکه خنجرش با زور

می زند نانجیب بر نیزه

 

بعد غارت حرامیان را دید

تبر و دشنه تیز می کردند

با لباسی که از تنش کندند

تیغشان را تمیز می کردند

 

دید حتی لباس اصغر نیست

نخ قنداقه هم به غارت رفت

وای دست رباب را بستند

بین نا محرمان اسارت رفت

شاعر: حسن لطفی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 44
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 799
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 8,513
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 11,914
  • بازدید ماه : 19,241
  • بازدید سال : 394,041
  • بازدید کلی : 22,641,002