باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�

باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�

باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�

باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�

باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�
باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باران تازیانه امان تو را برید بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید حتماً تو را غل�
 

باران تازیانه امان تو را برید

 

بازوی حیدریِ تو را بین خون کشید

 

هرکس رسید ضربه ای بر پهلوی تو زد

 

پس بی دلیل نیست اگر قامتت خمید

 

حتماً تو را غلاف زمینگیر کرده است

 

جان نمانده ات به لبانت اگر رسید

 

گریه برای گل پسرت می کنم، چرا؟

 

بسکه شنید طعنه از این شهر دل برید

 

پیش حسن دلیل زمین خوردنت چه بود؟

 

اصلاً چه شد که رنگ رخ مجتبی پرید

 

حالا شب است و درد سراغ تو را گرفت

 

درد سری ز درد سرت مجتبی گرفت

رضا باقریان


تعداد بازديد : 172
دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت: 7:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف