loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 123 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)

 

هفتاد و پنج روز تمام است مادرم

افتاده بین بستر و حرفی نمی زند

مخفی نموده صورت نیلی خویش را

از چشمهای حیدر و حرفی نمی زند

**

چندیست که برای به پا ایستادنش

دست کمک به جانب دیوار می زند

هر شب کنار پهلوی نیلوفری او

زانو بغل گرفته حسن زار می زند

**

 تا لحظه ای که شانه به گیسوی من زند

حتی تمام ثانیه ها را شمرده ام

دیشب حسن به شرم به من گفت اینچنین

زینب هنوز از غم مادر نمرده ام

**

 نبضم شدید می زند این روزها دگر

انگار خون به این دل مضطر نمی رسد

پلکم پریده است خدایا به خیر کن

گویا نفس به سینه ی مادر نمی رسد

**

  فضّه به یک اشاره به ما گفت بس کنید

دیگر دعا و ناله و امّن یجیب را

مادر همین که رفت بگیرید بی صدا

آرام زیر شانه ی مردی غریب را

 

مهدی پورپاک

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 872
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,561
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 12,962
  • بازدید ماه : 20,289
  • بازدید سال : 395,089
  • بازدید کلی : 22,642,050