میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم

میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم

میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم

میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم

میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم
میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
میان حنجره ام بغض بی صدا دارم و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم نه می شود که بگویم

میان حنجره ام بغض بی صدا دارم

 

و بینِ خواب، سحرها ستاره می بارم

 

زمانه با منِ مضطر نکرد همدردی

 

زمانه کرد چنانکه هنوز تبدارم

 

نه می شود که بگویم، نه می شود گریم

 

نه می شود بنِویسم، که سخت بیمارم

 

اگرچه زنده ام و می کشم نفس، اما

 

شهید سینه زخمی و درب و دیوارم

 

خدا کند که کسی نشنود صدایم را

 

چگونه پرده من از راز کوچه بردارم

 

خدا کند که دگر مادری زمین نخورد

 

که من هنوز از آن ماجرا عزادارم

 

کنار مادرم افتادم از نفس، وقتی

 

میانِ کوچه زمین خورد دلبر و یارم

 

*****

 

رسید روضه به اینجا که مادرم افتاد

 

تمام دار و ندارم برابرم افتاد

 

خدا گواست پدر را خمیده تر دیدم

 

صدای ناله مادر که در حرم افتاد

 

تمام موی سر من سفید شد، زینب

 

دمی که بال و پر یاس پرپرم افتاد

 

وَ آن زمان که عدو مادر مرا می زد

 

مدینه بود که در کوچه بر سرم افتاد

 

به ضربه ای که نفس راه کوچه را گم کرد

 

شبیه بال و پر مادرم، پرم افتاد

 

هنوز هم که هنوزه تنم عطش دارد

 

مریض گشتم و لرزه به پیکرم افتاد

 

میان خواب تنم مثل بید میلرزید

 

از آن زمان، که در کوچه مادرم افتاد

رضا باقریان


تعداد بازديد : 89
سه شنبه 20 اسفند 1392 ساعت: 6:33
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف