صبر کن صبر که هنگامِ سفر نزدیک است
منتظر باش که دیدارِ پدر نزدیک است
کینه و هیزم و آتش خبر از این دارد
کوچه لبریزِ هیاهوست خطر نزدیک است
آه آتش نکند شعله بگیری زیرا
مادرم فاطمه بسیار به در نزدیک است
لب نکن باز به نفرین که همه می دانند
ناله ی سوخته جانان به اثر نزدیک است*
آخرِ قصه ی تلخِ تو ولی شیرین است
وعده دادند به ما وقتِ سحر نزدیک است
سید محمد علی نقیب
سید محمد علی نقیب