تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
بیا در این دم آخر به هم نگاه کنیم
پسر عمو مکرر به هم نگاه کنیم
بیا دوباره به یاد قدیم گریه کنیم
به یادخنده که برهم زدیم گریه کنیم
حلال کن من بیمارراکه رفتنی ام
قسم به جان توشیرخداکه رفتنی ام
مراببخش اگر چون خزان پاییزم
دوروزی است به پای توبرنمی خیزم
علی برای من امشب کفن فراهم کن
برای مادرزینب کفن فراهم کن
به زیرمقنعه ام روی خون گرفته علی
ببخش خانه ی مان بوی خون گرفته علی
نبینمت که جوانی وپیرترشده ای
به پیش چشم همه سربزیرترشده ای
علی فدای سرت پهلویم شکسته عدو
نبینمت که به دستت طناب بسته عدو
هنوزمیشنوم من صدای محسن را
نشدکه بوسه کنی چشمهای محسن را
همان که میخ سرش سوی استخوان میخورد
به زیرضرب لگد بچه ام تکان میخورد
شاعر : محسن داداشی
تعداد بازديد : 118
سه شنبه 13 اسفند 1392 ساعت: 8:18
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب