loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 151 پنجشنبه 12 دی 1392 نظرات (0)

نام حسین بردی و دلها کباب شد
دنیا به روی شانه زخمم خراب شد
اشکی چکید وآینه در آینه شکست
حتی فرات هم ز خجالت سراب شد
دامان آفتاب فلک رنگ خون گرفت
آماج تیر حرمله قلب رباب شد
ساقی خجل ز ناله ی اطفال تشنه لب
مشکی به دوش بار دگر سوی آب شد
گردی بلند گشت و زمان بی امان گریست
مه پاره ، گشت و بادیه پر اضطراب شد
در خون نشست پیکر عباس قهرمان
خورشید رو به سوی قمر در شتاب شد
دلها شکست و مشک درید و علم فتاد
این بار مه، بر سر نی آفتاب شد

شعر: قنبر سماچی"کاکا سیرافی"

 آن قدر گریه کرد که فهمیدند این خیل بی شمار، غم او را

 چشمان من دخیل خراسان ست آن قدر گریه می کنم آن گونه ...

 آن گونه که نگاه کنند امشب انبوه زائران تو این سو را

 مشهد گلی ست سرسبد گل ها دیگر به رشت بازنخواهم گشت

 آدم که می رسد به گل نرگس از یاد می برد گل شب بو را

 

 

آرش پور علیزاده
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 69
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 77
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 531
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 17,825
  • بازدید ماه : 25,152
  • بازدید سال : 399,952
  • بازدید کلی : 22,646,913