بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر \" كه شنفتن دارد سوي شام �

بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر \" كه شنفتن دارد سوي شام �

بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر \" كه شنفتن دارد سوي شام �

بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر \" كه شنفتن دارد سوي شام �

بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر \" كه شنفتن دارد سوي شام �
بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر \" كه شنفتن دارد سوي شام �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم همه غم هاي دلم را به تو ابراز كنم شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد بشنو اي جان برادر " كه شنفتن دارد سوي شام �

بعد چهل شب لب خودرابه سخن بازكنم
همه غم هاي دلم  را به تو ابراز  كنم
شرح حال من بي تو ،به تو گفتن دارد
بشنو  اي جان برادر " كه شنفتن دارد
سوي شام ،از برتو بادل سوزان رفتم
خون دل خوردم و همراه يتيمان رفتم

 

بين اين راه نبودي چه كتك ها خوردم
گرنمي بود شكيبايي من "مي مردم
چهل شبه، قدچهل سال من آزارشدم
شاهد سرزنش و طعنه اغيار شدم
نشنيدست كسي آنچه كه من بشنفتم
هر چه گويم"  اي برادر! بخدا كم گفتم
تاكه باصوت علي لب به سخن واكردم
دشمنان را همه "آزرده و  رسوا كردم
با دل خون شده از غم بنگر بر گشتم
مو سپيدو قدكماني ،زسفر بر گشتم
خيز و بر جا" قد و بالاي مرا حال ببين
زينب خويش تو بشكسته پرو بال ببين

شاعر : مهدی عظیمی


تعداد بازديد : 282
شنبه 30 آذر 1392 ساعت: 1:19
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف