آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها

آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها

آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها

آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها

آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها
آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آفتاب غرور ایلت را با نگاهت به جنگ شب بردی زخم های جمل دهان وا کرد تا که نام «علی» به لب بردی تا که حرف ِعلی وسط آمد تازه شد داغ نهروانی ها
آفتاب غرور ایلت را

با نگاهت به جنگ شب بردی

زخم های جمل دهان وا کرد

تا که نام «علی» به لب بردی

 

تا که حرف ِعلی وسط آمد

تازه شد داغ نهروانی ها

دشنه دردست، درکمین بودند

فتنه ها،کینه ها،تبانی ها

 

مکرصفین نقشه ای رو کرد

تا دوباره سقیفه بُرد کند

لشگرکوفه کوچه ای وا کرد

تا علی را دوباره خُرد کند

 

کوفه ازخشکی لبت دانست

مست صهبای کوثری هستی

!نیزه ازعمد زد به پهلویت

چون که فهمید مادری هستی

 

پیش چشمان باغبان؛ پاییز

تبرش را به جان تاکِ انداخت

قدوبالای ِ دیدنی ات را

چشم شورعرب به خاک انداخت

 

شاعر: وحيد قاسمي

تعداد بازديد : 214
یکشنبه 19 آبان 1392 ساعت: 9:50
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف