loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 125 یکشنبه 19 آبان 1392 نظرات (0)

اشعار شب هفتم محرم – علی اکبر لطیفیان

 

ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته

شال بسته ، با نقابِ تازه ای برخاسته

 

گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها

تازه مغرب ، آفتابِ تازه ای برخاسته

 

باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد

لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته

 

بیشتر شد تشنگی ها ، او خودش  آب ، آب بود

پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته

 

با همه پیغمبران ، پیغمبری ام فرق کرد

رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته

 

آن همه لبیک گفتن یکطرف ، این یکطرف

پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته

 

ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید

با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته

 

زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید

تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته

 

این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست

تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته

 

گردنی که خشک باشد آخرش این میشود

تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته

 

روی این دستم تنش ؛ برروی این دستم سرش

آه بفرستم کدامش را برای مادرش

 

علی اکبر لطیفیان

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 51
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1070
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 12,846
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,247
  • بازدید ماه : 23,574
  • بازدید سال : 398,374
  • بازدید کلی : 22,645,335