از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت
از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

از گره‏ های کور زندگی‏ ام، می ‏نویسم برای دستانت

مثل این که دلم بدهکار است، چند خط گریه توی ایوانت

خوش به حال تمام مردم شهر، آسمان کاسه ‏ای پر از نور است

برقرار است بر سر مشهد، آفتاب همیشه تابانت

من پر از ابرهای دلتنگی، خالی از هرچه چتر و سقف و پناه

 ایستادم نوازشی بکنی، تا شوم خیس زیر بارانت

اشک‏ ها نامه می شود کم کم، بغض‏ ها شعر می‏ شود نم‏ نم

صف کشیدند زائرت باشند، پشت دروازه‏ ی خراسانت

 صبح‏ ها نوبت کبوترهاست، که سلامی دوباره عرض کنند

شب به شب ماه پایبوس تو شد، آسمانی ستاره مهمانت

 ای که دریای سبز و آرامی، موج در موج می‏ رسند به تو

 قلب‏ هایی شکسته دور ضریح ،دست‏ هایی گرفته دامانت

 روی سرشانه ‏های خوبی‏ هات، جای پروانه‏ هاست می‏ دانم

گل این آب و خاک! می‏ چرخند، گرد تو جمع دوستدارانت  

مطمئنم که خوانده‏ ای آقا، هرچه در سینه کوه غم شده بود

 زودتر از نوشته‏ های خودم، نامه‏ ام می‏ رسد به دستانت...


تعداد بازديد : 125
جمعه 25 مرداد 1392 ساعت: 11:55
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف