وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد

وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد

وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد

وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد

وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد
وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت دید در کوچه به دنبال حرم می‌گرد

وقتی آن بی صفت از چشم حیا را انداخت

با عزیز دل زهرا سر دعوا انداخت

دید در کوچه به دنبال حرم می‌گردد

تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت

ذکر یا فاطمه روی لبش داشت ولی

ضربه ی سیلی آن مرد صدا را انداخت

سر برهنه وسط جمع حرامی رفت و

مرکب تند رو آن مرد خدا را انداخت

به زمین خورده صدا زد وای از

تیرهایی که شه کرببلا را انداخت


تعداد بازديد : 163
دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت: 4:56
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف