بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا

بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا

بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا

بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا

بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا
بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است بيا که دشت و دمن را کني تو گل ا

بيا که شيعه جدت به غم گرفتار است

 

بيا که دل ز فراقت هميشه بيمار است

بيا که دشت و دمن را کني تو گل افشان

که بي جمال تو اي گل جهان همه خار است

بيا که شيعه ندارد قرار دوري را

به ذات پاک خداوند فراق دشوار است

جهان در انتظار قدومت نشسته اي مولا

بيا که موسم وصل است و وقت ديدار است

بيا که ظلم و عداوت ز حد شده بيرون

بيا که کار عدويت جفا و آزار است

بيا که جوشن خود را به تن کني اي دوست

که بهر دفع تظلم زمان پيکار است

اگر ز پرده درآيي براي جنگيدن

تمام ملت شيعه تو را مدد کار است

بيا و خانه نشستن به مرتضي مپسند

ببين که غصب خلافت ز سوي کفار است

بيا که جد غريبت به دشت کرببلا

غمين و بي کس وتنها و بي علمدار است

بيا که سيد سجاد با تن پر تب

به روي نافه سوار و ميان بازار است

بيا که زينب کبري کنار تخت يزيد

دو دست بسته و حيران به چشم خونبار است

زبين اين همه شعري که شاعران گويند

هميشه شعر تو (کردي) رسا و پربار است


تعداد بازديد : 101
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 21:13
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف