... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت

... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت

... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت

... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت

... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت
... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار ! تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟ تقويم ها نبود ت

... ای اُف بر اين زمانه و ای اُف به روزگار !

 

تا کی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟

 

تقويم ها نبود تو را ناله مي کنند

 

در سال های ساکت و بی روح و مرگبار

 

تقويم ، بي تو ، هرچه که باشد قشنگ نيست

 

فرقي نمي کند (چه زمستان و چه بهار)

 

حتي تمام فلسفه ها بی تو مبهم اند ؛

 

مرزي نمانده بين جهان ، جبر ، اختيار

 

دنيا پر است از همه ی چيزهای شوم

 

از هرچه اتفاق عبث ، تلخ ، ناگوار

 

از زندگي به شيوه ی حيوان ، ولي"modern "

 

يعنی که : کار ، پول ، هوس ، کار ، کار ، کار ...

 

از"ism" هاي پرشده از پوچ ِ پوچ ِ پوچ

 

از طرز فکر های طرفدار انتحار

 

از هرچه ريشه اش به حقيقت نمي رسد ؛

 

از ماسک های چهره نما ، اسم مستعار

 

ازجنگ های خانه برانداز و بی دليل

 

از قتل عام ، بمب ، ترور ، چوبه های دار

 

دنيا شبيه بشکه ي باروت ، شب به شب

 

نزديک مي شود به عدم ، مرگ ، انفجار

 

من شرط بسته ام که می آيی و مطمئن

 

هستم برنده مي شوم آخر در اين قمار

 

يعني که مي رسي و جهان پاک مي شود

 

از هرچه جسم فاسد و اشباح نابکار

 

آن وقت با دو دست خودت پخش مي کنی

 

در بين تشنگان جهان ، سيبِ آبدار

 

حرف دلم عصاره ی اين چند واژه است :

 

تاکی شکست ، خرد شدن ، بغض ، انتظار ؟

 

اين شعر اگر چه قابلتان را نداشته

 

آقا! فقط قبول کنيدش به يادگار

 

اصلاً براي اين که بفهمم چه گفته ام

 

انگشت روی مصرع دلخواه خود گذار :

 

يک شعر عاشقانه که می خوانی اش و يا

 

يک مشت درد دل که نمی آيدت به کار

 

 

مهدی زارعی


تعداد بازديد : 78
جمعه 11 مرداد 1392 ساعت: 15:28
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف