تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
باز هم سوره ی گل بر دلتان نازل شد
باز لب باز شد و لطف سخن کامل شد
آفتاب آمد و آمد وسط روح رسید
منجمد ماندن دریاچه ی جان مشکل شد
تو درخشیدی ای ابر و نفهمیدم من
دل چسان غنچه زد و حال چسان حاصل شد
به سرم دست کشیدی شدم از معنا پر
جان دیوانه ی دیوانه ی من عاقل شد
نیست محتاج به توضیح خودت می دانی
چقدر جور کشید عشق که این دل دل شد
تو به گِل روح سپردی تو به تن جان دادی
پاسخ من به تو این قطعه ی ناقابل شد
باید ابروی تو را سیر تماشا بکنم
نه! نباید که از این ثانیه ها غافل شد
امیر سیاهپوش
تعداد بازديد : 117
جمعه 28 تیر 1392 ساعت: 14:50
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب