گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است

گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است

گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است

گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است

گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است
گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
گلی خوشرنگ در آغوش بابا ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است میان گلشن آل محمد گل پژمرده فرزند رباب است

گلی خوشرنگ در آغوش بابا
ز سوز تشنگی در پیچ و تاب است
میان گلشن آل محمد
گل پژمرده فرزند رباب است

قنبر سماچی

با تشکر از برادر عزیز آقای قنبر سماچی بخاطر ارسال این اشعار


تعداد بازديد : 143
جمعه 28 تیر 1392 ساعت: 14:12
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط قنبر سماچی در تاریخ 1392/04/29 و 19:06 دقیقه ارسال شده است

قنبر سماچی

سر دادتا سرود غم انگيز چلچله
تنها دو گام مانده به پرواز فاصله
باريد با بهانه رفتن به هاي هاي
كم داشت طاقت عطش و تاب و حوصله
در خون نشست صورت زيباي آفتاب
افتاد در زمين و زمان شور و هلهله
پر ها گشود رو به افق هاي بي كران
همراه زه كشيدن ملعون حرمله
شاعر: قنبر سماچی


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف