امام زمان(ع)-مناجات
هست تا اشک میان دار نگاه من و تو
در نیفتند به هم خیل سپاه من و تو
چشم معمار تو برداشت ز جا بیتم را
که دو مصرع نشود حائل راه من و تو
روبروی تو نشستن چه صفایی دارد
مردمان گر که نباشند گواه من و تو
تو ز افعال من و من ز غمت می گریم
می کشد چرخ فلک آب ز چاه من و تو
روز عاشق به سر زلف تو می ماند و بس
هر دو پیچیده به هم رویِ سیاه من و تو
جوشش اشک ز وا بودن چشمانم نیست
دود در دیده فزون گشته ز آهِ من و تو
بر سر تربت ما شاخه تاکی بنشان
که نجاتم دهد از حشر گیاه من و تو