مناجات با خدا
با لطف تو به منت باران نیاز نیست
دست طلب به سوی کریمان نیاز نیست
لب وا نکرده حاجت من را روا کنی
این جا به اشک و دیدۀ گریان نیاز نیست
با یک کرشمۀ تو جهان زیر و رو شود
چشم تو کافی است، به طوفان نیاز نیست
هر کس غلام تو شده، او شاه عالم است
با تو به تاج و تخت سلیمان نیاز نیست
در بند زلف تو دل من می شود اسیر
آن را که عاشق است به زندان نیاز نیست
لبخند تو دوای همه درد های من...
دیگر به نسخه های طبیبان نیاز نیست
من بی خبر شدم ز خودم در کنار تو
هوش از سرم پریده به نسیان نیاز نیست
حسین ایزدی