حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع

حضرت مسلم ع
حضرت مسلم ع
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
حضرت مسلم ع

سید محسن حسینی

مسلم بن عقیل


می ریزد اشک غربت از هر دو چشم مهمان

دیوار و درگرفته امشب سرم بدامان

هر سو اگر ببارد سنگ جفا وکینه

‏من می­زنم حسین جان سنگ تو را به سینه

ای سایه سر من باشد سرم به دیوار

‏با دست بسته رفتم امشب بسوی بازار

من غیر سایه خود یاری دگر ندارم

‏امشب طناب دارم باشد در انتظارم

جانا نه­ام کجائی جانم شود فدایت

‏با این لب پر از خون من می­کنم دعایت

جانانه­ام کجائی جانم رسیده بر لب

‏هنگام کوچه گردی هستم بیاد زینب

من راکند تماشما امشب طناب دارم

بالای دارم اما دل از تو بر ندارم

تا شد دل پر از خون لاله كردم

چون تازیانه دیدم یاد سه ساله كردم

كوفه دلش لبالب از كینه حسین است

صحبت ز سم اسب و از سینه حسین است

سر بسته گویم امشب ای بر شبم ستاره

از گوش دخترانت وا كن تو گوشواره

ماندم چسان بگویم امشب چها شنیدم

بر دست اهل كوفه تیر سه شعبه دیدم


تعداد بازديد : 221
جمعه 25 آذر 1390 ساعت: 13:15
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف