loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 345 پنجشنبه 16 خرداد 1392 نظرات (0)

چشمهايش همه را ياد خدا مي انداخت

لرزه بر جان و دل تک تک ما مي انداخت

پا برهنه همه بر بُشر شدن محتاجيم

نظري کاش که بر ما، گذرا مي انداخت

دست بسته فقط او بود که شد دست به خير

سکّه نه، ماه به کشکول گدا مي انداخت

آن همه زخم به روي بدنش بود ولي

زَهر هم بر جگرش چنگ، جدا مي انداخت

چشم خود بست ولي دختر او چشم به راه

روي شانه پسرش شال عزا مي انداخت

او پر از درد شد امّا به خداوند او را

روضه ي کوچه و گودال ز پا مي انداخت
 


پيکرش زخم شد امّا سر او دست نخورد

شد خراشيده ولي حنجر او دست نخورد

شاعر : محسن حنیفی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 45
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 797
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 8,461
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 11,862
  • بازدید ماه : 19,189
  • بازدید سال : 393,989
  • بازدید کلی : 22,640,950