26
شعر فاطميه
...ولی چگونه شد آن روز حال و روز علی(ع)
که دید روی زمین گوشواره ای نیلی
دو گوشواره ي عرش خدا به خاک افتاد
و مرتضی وسط کوچه داشت جان می داد
خودش نوشت: چنان ضربه ای زدم با دست
که یاس یک طرف افتاد و گوشواره شکست
دو گوشواره که دیگر کسی ندید آن را
گذشت؛ کرببلا یک نفر کشید آن را
دو گوشواره خونی دو گوش پاره شده
و تکه معجر سرخ و روپوش پاره شده
رحمان نوازي