باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر

باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر

باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر

باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر

باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر
باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
باز هم ماه عزا وماتم است ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است سنج ها بر سینه و سر می زنند باز هم زنجیر

 

باز هم ماه عزا وماتم است
ماه ماتم ، ماه اندوه و غم است
سنج ها بر سینه و سر می زنند
باز هم زنجیرها پر می زنند
طبل هم دلتنگ و محزون می شود
نی نیستانی پر از خون می شود
خیمه های سوگ برپا می شوند
دیده ها از اشک دریا می شوند
شهر بر تن رخت ماتم می کند
از خجالت ، آب ، سر خم می کند
دیده تر کن ، فصل ماتم آمده ست
کن سیه بر تن ، محرم آمده ست
با محرم کربلایی می شویم
با شهیدانش خدایی می شویم
+++++
+++++
کربلا در دیده ها خون می کند
عاشقان را بازمجنون می کند
کربلا از عاشقان دل می برد
هستی ما را به اشکی می خرد
کربلا میقات مردان خداست
کربلا راه تمام انبیاست
کربلا یک قطعه در تاریخ نیست
کربلا آموزگار زندگی ست
کربلا درسش جهاد و عزت است
دست رد بر سینه ی هر ذلت است
کربلا درس شهادت می دهد
درس مردی و رشادت می دهد
کربلا منظومه ای بی انتهاست
دفتر شعر شهیدان خداست
سطر سطر نکته هایش خواندنی ست
شور و حالش در دل ما ماندنی ست
+++++
+++++
کاروان عشق را رهبر حسین (ع)
برتمام عاشقان سرور حسین (ع)
خون در رگ ها ی او ، خون خداست
در مسیر عشق ، «مصباح الهداست »
خلق وخویش ، خلق وخوی مصطفاست
در شجاعت ، ذوالفقار مرتضی ست
تاکه چشم خویش را وا کرده است
رشد در دامان زهرا (س) کرده است
او سخاوت از « حسن » آموخته
جانش از صبر برادر سوخته
با « حسن » آن رهبر نیکو سرشت
اوست آقای جوانان بهشت
شمع بزم می پرستان می شود
ساقی دل های مستان می شود
اختیار عاشقان در دست او
سرخوشان جام کوثر ، مست او
می شود آموزگار عاشقان
می برد با خود قرار عاشقان
از جهادش می شود آموخت عشق
در نگاهش بی گمان می سوخت عشق
می کند آغاز ، راه یک سفر
در ره مقصود بی خوف و خطر
از طواف کعبه اش تا کربلا
« پله پله تا ملاقات خدا »
کن تماشا خلق یک اعجاز را
عشق را ، بال و پر پرواز را
هرکسی در دل هوای عشق داشت
عهد و پیمان با خدای عشق داشت
هرکه بهر دین حق دلتنگ بود
شاهد صد فتنه و نیرنگ بود
هرکه در دل داشت عشق مصطفی(ص)
هرکه برلب داشت نام مرتضی(ع)
هرکه از جام ولایت مست بود
در نگاهش ، مرگ ، خوار و پست بود
هرکه پیمان با رسالت بسته بود
دل به آیین امامت بسته بود
همسفر با آشنای راه شد
با حسین بن علی (ع) همراه شد
تا امام خویش را یاری کنند
خون خود را دررهش جاری کنند
در سپاه عشق ، سرباز ی کنند
در کنار دوست ، جانبازی کنند
آشنا با رمز و راز عاشقی
بسته قامت تا نماز عاشقی
هرکدام از آن یکی شوریده تر
از رموز جان سپردن با خبر
آسمان سرمست از دیدارشان
چشم گیتی مات از پیکارشان
واهمه افکنده از ایمانشان
در دل دشمن ، رجز خوانی شان
کوه عشق و صبر و ایمان و یقین
آیت نورند بر روی زمین
محودلدارند ، هفتاد و دو تن
مست دیدارند ، هفتاد و دوتن



تعداد بازديد : 245
دوشنبه 12 فروردین 1392 ساعت: 1:10
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف