شکر خدا که سینه زن مادرت شدم
شب تا به صبح گریه کن خواهرت شدم
دست خدا نام تو را بر دلم نوشت
از آن به بعد از دل و جان نوکرت شدم
نوکر شدم ، نوکر این هیئت و علم
سینه زدم ، سینه زن دخترت شدم
لطف تو بود از نفس چون مسیح تو
زنده شدم بار دگر عاذرت شدم
رنگ عزا ماتم عظما به دل کشید
قلبم شکست ، بهر غمت مضطرت شدم
...زخم گلو ، روضه ی گودی و شمر پست
از کو دکی زار غم حنجرت شدم...
« شرمنده ام از غم زینب نمرده ام »
من با چه رو ناله زدم یاورت شدم؟...
روز جزا شافع من مادر شماست
شکر خدا که سینه زن مادرت شدم