شعر فراق امام زمان (عج)
اگر که درد می کشیم به یار بی توجّه ایم
به نسخه ی خداییِ نگار بی توجّه ایم
به عشق یار دست از گناه خود نمی کشیم
به شیوه ی درست انتظار بی توجّه ایم
کنار جاده با دل شکسته ایستاده ایم
ولی به حرف های آن سوار بی توجّه ایم
اگر هنوز شاخه ی دلم ثمر نمی دهد
به برکت زمین و کشت و کار بی توجّه ایم
اگر خزان گرفته روزهای سرد انتظار
به معنی حقیقی بهار بی توجّه ایم
هزار بار خواندی و هزار بار گفتی و
و ما هزارها هزار بار بی توجّه ایم
گره به کارمان اگر که خورده علت این بُود
به دست های مردم ندار بی توجّه ایم
زیاد روی توبه های ما حساب وا نکن
که ما به قول و وعده و قرار بی توجّه ایم
برای وصف یار باید از همه گذشت و محض یار
هنوز ما به قبله مهزیار بی توجّه ایم
فقط به شوق کعبه ی رخ تو بوده است اگر
به زخم ها و طعنه های یار بی توجّه ایم
به فکر شال مشکی و عزای مادر توایم
به جنب و جوش عید و نوبهار بی توجّه ایم
غروب فاطمیّه را نمی دهم به صبح عید
گمان مکن به روضه های یار بی توجّه ایم