loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 231 چهارشنبه 23 اسفند 1391 نظرات (0)

غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علي مرتضي افتاده بود
دست مولا بسته و بيت ولايت سوخته
آيه‌اي از سوره ي کوثر جدا افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمي‌دانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوي زهرا شکست
پاي دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبي در آن ميانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهيد کربلا افتاده بود
فاتح خيبر براي حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در ميان کوچه‌ها افتاده بود
کاش اي آتش بسوزي در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه مي‌پيچيد پشت در به خود
دختر معصومه زير دست و پا افتاده بود
غير زهرا غير محسن غير آتش غير در
کس نمي‌داند که پشت در چه‌ها افتاده بود
فاطمه نقش زمين گرديد «ميثم» آه آه
فاطمه نه بلکه ختم ‌الانبيا افتاده بود

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 60
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 865
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 9,464
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 12,865
  • بازدید ماه : 20,192
  • بازدید سال : 394,992
  • بازدید کلی : 22,641,953