زبانحال حضرت زینب (س) با برادر در گودال قتلگاه
مادرم حضرت زهرا (س) منو ببخشه ...
نیزه نیزه امان از این نیزه
می خورد بر سرم همین نیزه
من ز آمار نیزه باخبرم
می خورد بر رگ اولین نیزه
از کمر تا به نوک پایت را
می کند پاره دومین نیزه
می شود ای غریب بی یاور
ترس من هم ز سومین نیزه
چار و پنج و شش ای عدو بس کن ... (تو رو خدا حقشو ادا کنید )
می زنی بر که هفتمین نیزه؟
وه چه انگشتری شما داری
می خورد بر سر نگین نیزه
با دو چشم خودت نگاهی کن
ای برادر به ظلم این نیزه
پاره پاره شدن شده داداش
سهم این سر از آخرین نیزه
من نبینم برادر خوبم
با سرت می خورد زمین نیزه
سروده جعفر ابوالفتحی