loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 239 یکشنبه 29 بهمن 1391 نظرات (0)
امام حسین (ع) - غزل


طلوعِ شعر، سردست و برایت اشک می بارد

برای تو...! همان قابی که جای عکس، غم دارد

ببار ای آسمان اشکی به روی بیت هایم تا -

مبادا بی وضو بر جلد قرآنْ دست بگذارد

ضریح کهنه ای امّا...! بدان که تا قیامت هم

محال ست این دل عاشق از عشقت دست بردارد

تو را می فهمم از گلدان، همان گلدان خالی که

گلش را می بَرَد دستی و جایش آه می کارد

تو را می فهمم از رؤیای سرد تشنگی هایی

که حتّی خاک خشک جاده را هم آب پندارد

تو را می فهمم آری! از وداع اشک باری که -

دل هر زائری باید به دست بغض بسپارد

تو مثل جُون می مانی، نترس از مُهر آزادی

که مولا مهربان است و همیشه دوستت دارد

وَ حالا خوب میفهمی علی را، در شبانگاهی

که باید هستی خود را میان خاک بگذارد

وَ حالا خوب می فهمی تمام روضه هایی که

غروبِ شعر می خواند، برایش اشک می بارد

 

شاعر: رضا حاج حسینی

برای ضریح قدیمی امام حسین (ع)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 44
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 803
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 8,619
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 81
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 12,020
  • بازدید ماه : 19,347
  • بازدید سال : 394,147
  • بازدید کلی : 22,641,108