تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت سکینه بنت الحسین(ع)-مصائب
نشست مرد و به دامن گرفت دختر را
چشید طعم نفس های گرم مادر را
چگونه لب به وصیت گشاید او این دم
چگونه بار ببندد وداع آخر را
به چشم خسته ی او خیره می شود لختی
که بغض کرده گلو پاره های اصغر را
کشید دست به لب های خشک و لرزانش
و پاک کرد رَدِ اشک های پرپر را:
-اگرچه مایه ی آرامش پدر بودی
بیا و تجربه کن حس و حال دیگر را
رباب را به تو من می سپارم از امروز
غزل کن آتش آن خاطر مکدّر را
عمو نداشت، برادر نداشت، دشمن داشت
پدر، چگونه رها کرده بود دختر را؟
تعداد بازديد : 541
چهارشنبه 27 دی 1391 ساعت: 9:00
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب