اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر

اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر

اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر

اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر

اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی هر روز می سوزی و خاکستر نداری تو سایه بر سر

اشعار بازگشت کاروان اهل بیت به مدینه - حسن بیاتانی

 

هر روز می سوزی و خاکستر نداری

تو سایه بر سر داشتی دیگر نداری

 

"خورشید بر نی بود" و حق داری بسوزی

دیدی به جز او سایه ای بر سر نداری

 

برگشته ای؛ این را کسی باور نمی کرد

برگشته ای؛ این را خودت باور نداری

 

می خواهی از بغض گلوگیرت بگویی

از لایی لایی واژه ای بهتر نداری

 

هر بار یاد غربت مولا می افتی

می سوزی از این که علی اصغر نداری

 

این غم که طفلی که بغل داری خیالی ست

«سخت است آری سخت تر از هر نداری»*

 

ما پای این گهواره عمری گریه کردیم

یک وقت دست از لای لایی برنداری

 

حسن بیاتانی


تعداد بازديد : 488
دوشنبه 25 دی 1391 ساعت: 8:55
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف