دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟ کجا سر در گریبان بردی و یاد

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را
خیابان «ولی عصر» بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ماران عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت... مرگ می خواهم
به شمشیر لقا از پی بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجا موج هر پلکم ببوسد جای پایت را...
... گل امّید را در روز بی خورشید خیری نیست
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را


تعداد بازديد : 193
جمعه 15 دی 1391 ساعت: 10:00
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف