کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند

کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند

کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند

کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند

کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند
کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند

کاش در بزم شراب آنروز تشت زرنبود

یااگر که بود تشتی در میانش سرنبود

کاش آنجا دختران شه نقابی داشتند

آستین پاره هرگز بهتر از معجر نبود

کاش آندم که سراصغر به نیزه بسته بود

سوی او خیره نگاه خسته مادر نبود

کاشکی حد اقل دستان زینب باز بود

دست او راباز می کردند اگر بهتر نبود؟

جای این ظاهر فریبان یک مسیحی گریه کرد

دید دیگر قوتی درزانوی خواهر نبود

این یزید بی مروت قلب زهراراشکست

واقعاً این اجر خوبیهای پیغمبر نبود

چوب رابرداشت محکم زد که دندان بشکند

کاش وقتی چوب را می زددگر دختر نبود!

نامسلمان جای بدر از عمق جانش چوب زد

واقعاً در سینه اش جز کینه حیدر نبود

واقعاًقلب خدانشناس ها آنجا نسوخت؟!

واقعا این صحنه های تلخ زجر آور نبود؟!


تعداد بازديد : 198
دوشنبه 27 آذر 1391 ساعت: 10:01
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف