امام سجاد(ع)-شهادت
وارث حیدر کرّار منم
باعث خواری کفار منم
خطبه ام مثل علی غوغا کرد
کوفیان را همگی رسوا کرد
تیغ برّانِ سخن در دستم
از تبار علویّون هستم
من که در دام بلا افتادم
یوسف کرب و بلا سجّادم
گرچه من وارد میدان نشدم
دست بر قبضه ی طوفان نشدم
مانده بودم که شوم یار حرم
مثل عبّاس، علمدار حرم
زخم این سینه مداوا نشود
گره ی بسته ی ما وا نشود
من که سی سال ز غم رنجیدم
چه بگویم که چه چیزی دیدم
دیده ام تشنگی اصغر را
دیده ام گریه ی یک مادر را
دیده ام چهره ی افروخته را
خیمه های ز عطش سوخته را
دیده ام قتلگه سوزان را
خنجر و دشمن بی وجدان را
دیده ام اینکه پدر افتاده
از جراحات کمر افتاده
دیده ام که کفنش را بردند
نیزه ها پیرهنش را بردند
همه ی هستی ما غارت شد
خاتم خون خدا غارت شد
چه بگویم که اسارت دیدم
صحنه هایی ز جسارت دیدم
چشم کوفی جگرم را سوزاند
آتشش بال و پرم را سوزاند
سهم من غصّه و آلام شده
ذکر هر شام من الشّام شده
ما کجا مجلس اغیار کجا؟!
ما کجا کوچه و بازار کجا؟!
ما کجا سنگ لب بام کجا؟!
ما کجا خنده و دشنام کجا؟!