لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی

لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی

لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی

لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی

لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی
لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
لب می زند كه مادر خود را صدا كند یا حق واژه ی جگرم را ادا كند او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس گوی

لب می زند كه مادر خود را صدا كند

یا حق واژه ی جگرم را ادا كند

او ناله می زند جگرم سوخت هیچ كس

گویا قرار نیست به او اعتنا كند

می خندد امّ فضل به همراه عده ای

تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

یك ظرف آب ریخت روی زمین پیش او

نگذاشت تا كسی به لبش آشنا كند

در حجره دست و پا زدنش یك بهانه بود

تا روضه ای برای خودش دست و پا كند

می خواست با خیال غم جد بی كفن

آن حجره ی ستم زده را كربلا كند

وای از دقایقی كه به گودال یك نفر

بالای سر رسید كه سر را جدا كند

باید عقیله بعد برادر در آن میان

فكری به حال سوختن بچه ها كند

حالا غروب یك نفس افتد به خواهری

لب می زند كه مادر خود را صدا كند

شاعر : مسعود اصلانی


تعداد بازديد : 536
چهارشنبه 12 مهر 1391 ساعت: 20:42
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف