يا مظلوم
عاشق آن است كه در محضر دلدادگي اش
نام معشوق بيارند و سرش را ببَرند
عاشق آن است اجازه بدهد هر شب و روز
هركجا صحبت شمع است پرش را ببَرند
سر ِ بازار شدن ارثيه ي عشاق است
خودش امروز و فردا پسرش را ببَرند
(علي اكبر لطيفيان)
يا مظلوم
عاشق آن است كه در محضر دلدادگي اش
نام معشوق بيارند و سرش را ببَرند
عاشق آن است اجازه بدهد هر شب و روز
هركجا صحبت شمع است پرش را ببَرند
سر ِ بازار شدن ارثيه ي عشاق است
خودش امروز و فردا پسرش را ببَرند
(علي اكبر لطيفيان)