loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 221 جمعه 17 شهریور 1391 نظرات (0)

کاروان کاروان شب تاریک، گم شده لابلای گیسویش

خنجر از دست ماه می افتد، در مصاف هلال ابرویش

چشم هایش از آسمان لبریز، سینه اش داغدار طوفان هاست

دست هایش به وسعت دریا، هیبت کوه در دو بازویش

در سجودند مست و عرفانی، صحن و محراب و مهر و پیشانی

این جوان را که قُبّة الخَضراء، می زند بوسه بر سر و رویش!

قد علم کرده خون غیرت را، در رگ سنگ ها بجوشاند

می رود تا تمام میدان را، غرق حیرت کند هیاهویش

اَشهدُ اَنّ این ذبیح الله، (باکی از مرگ در نگاهش نیست)

اَشهدُ اَنّ این منای حسین(ع)، اَشهدُ اَنّ عشق چاقویش!

دسته دسته ملائک از هر سو، گرد او در طواف اندوه اند

رخت اِحرام بسته جبرائیل، رفته زانو زده ست پهلویش

شاعر: زهرا شعبانی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 925
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 10,354
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 84
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 13,755
  • بازدید ماه : 21,082
  • بازدید سال : 395,882
  • بازدید کلی : 22,642,843