تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
از بس که ریخت شب به شب اشک زلال ما
یوم العزا شده همه ایام سال ما
عاشق نگشته ای که ببینی چه می کشیم
پروانه شو ، بسوز ، رسی تا به حال ما
غرق بلا شدیم ز روزی که با ولا
نقشی کشیده اند به روی جمال ما
نعمت هر آنچه هست گوارای جان دوست
این اشک و سوز و زمزمه رزق حلال ما
عقده شده پریدن تا کوی تو به دل
زنجیر بسته داغ فراقت به بال ما
نقص مرا تو با نظر خود علاج کن
بسته به یک نگاه تو باشد کمال ما
تا زنده ایم وقت زیارت به ما بده
تا دیرتر نگشته زمان وصال ما
از هر چه هست و نیست به عالم هزار شکر
خاک عبای یوسف زهراست مال ما
رضا رسول زاده
تعداد بازديد : 157
چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت: 15:44
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب