تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم

تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم

تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم

تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم

تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم
تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند قامت رعنای یارم را کمانی می کند هر چه می پرسم از این مردم نم

تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می کند

قامت رعنای یارم را کمانی می کند


هر چه می پرسم از این مردم نمی داند کسی

آنچه میخی آهنی با استخوانی می کند    


دست بادِ سرد، سنگین هم نباشد باز هم

صورت یاسی جوان را ارغوانی می کند


تازگی در خانه رو می گیرد از من فاطمه

مهربان من چرا نامهربانی می کند


پس چرا دستی به پهلو می زند محبوب من؟

هی چرا در پا شدن یاد جوانی می کند؟


از تماشای پرستویم پریشان می شوم

تا به چشمانم نگاهی آسمانی می کند


باز کن یک بار دیگر چشم هایت را ببین

دارد اینجا زینبت شیرین زبانی می کند

قاسم صرافان


تعداد بازديد : 171
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 15:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف