امام زمان عج (مناجات) - 6

امام زمان عج (مناجات) - 6

امام زمان عج (مناجات) - 6

امام زمان عج (مناجات) - 6

امام زمان عج (مناجات) - 6
امام زمان عج (مناجات) - 6
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
چون پشیمان نیستیم آقا پریشان می شود فعل ما می بیند و هر روز گریان می شود قلب او از دست ما خون است، غص

چون پشیمان نیستیم آقا پریشان می شود

فعل ما می بیند و هر روز گریان می شود

قلب او از دست ما خون است، غصه می خورد

بس که ما در غفلتیم از غصه نالان می شود

ما خطا کردیم، آقا دید و بر ما اشک ریخت

جای نفرین از خدا خواهان غفران می شود

از من و تو قلب او هر چند خیلی خون شده

خیر حق را بهر ما همواره خواهان می شود

دیدن نامحرمان دیدار او از ما گرفت

دیدنش تنها نصیب چشم پاکان می شود

ما به شهر معصیت ساکن شدیم و غافلیم

از گل نرگس که ساکن در بیابان می شود

خود نظر دارد که نامش بر لب ما جاری است

ور نه باغ گل کجا در کنج ویران می شود

روز و شب یاد لب عطشان جدش می کند

روضه خوان مقتل شاه شهیدان می شود

وقت غارت کردنش آمد صدا زد خواهرش

این حسین توست یا جدا که عریان می شود

 

حاج مجتبی قاسمی


تعداد بازديد : 129
پنجشنبه 04 شهریور 1395 ساعت: 10:07
نویسنده:
نظرات(1)
ما کجا؟ مونس تنهایی دلدار شدن سال‎ها انس گرفتیم به سر بار شدن کم‎کم از چشم می‎افتند ز تو بی‎خبران

ما کجا؟ مونس تنهایی دلدار شدن
سال‎ها انس گرفتیم به سر بار شدن

کم‎کم از چشم می‎افتند ز تو بی‎خبران
آخر غفلت ما چیست به جز خوار شدن

شرم دارم که فقط مزد بخواهیم از تو
شرم دارد ز طلبکار، طلبکار شدن

کار اگر غیر گدایی ز در خیمه‎ی توست
راضی‎ام من همه‎ی عمر به بی‎کار شدن

کاش می‎شد که نجاتم بدهی از این خاک
کاش می‎شد بدهی فرصت بیدار شدن

تو که ردم بکنی وای به احوال دلم
شرمسارم نکن از حس دل آزار شدن

همه‎ی حسرت این قلب شکسته این است
اربعین، کرب و بلا، قاطی زوار شدن

روز و شب روضه‎ی تو پای همین یک روضه است
روضه‎ی زینب و هم صحبت اشرار شدن

شاعر؟؟؟


تعداد بازديد : 166
پنجشنبه 04 شهریور 1395 ساعت: 9:56
نویسنده:
نظرات(0)
شهره ی این دل مجنون شده افسانه بیا جای من تا به ابد گوشه ی ویرانه بیا زهر باشد نفسی بی تو اگر ماندن م�

شهره ی این دل مجنون شده افسانه بیا
جای من تا به ابد گوشه ی ویرانه بیا

زهر باشد نفسی بی تو اگر ماندن من
جام غم را ز فراقت همه پیمانه بیا

روز و شب گوشه خلوت همه ام چشم امید
عمر من طی همه در گوشه ی میخانه بیا

راز پنهان تو کی فاش شود ای مه ناز
عشق تو شمع و وجودم همه پروانه بیا

من نه تنها همه در بند تو مشتاق و اسیر
عالمی شد به رهت کشته و دیوانه بیا

من نه شکوه ز فراغت ، دل و جانم همه مرد
حسرت توست بدل داخل این خانه بیا

محمد مبشری


تعداد بازديد : 81
شنبه 30 مرداد 1395 ساعت: 8:00
نویسنده:
نظرات(0)
بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است از انت

بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما
نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما

دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما

این هفته هم سه‌شنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما…

دیگر به آخر خط دوری رسیده‌ایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما

این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود
بر روی ردّ پای تو می‌بود پای ما

یک جمعه گریه‌های تو را درک می‌کنیم
عجّل، امام منتقم کربلای ما

علی ناظمی


تعداد بازديد : 83
شنبه 30 مرداد 1395 ساعت: 7:59
نویسنده:
نظرات(0)
زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی مر

زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی
کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی

تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی
مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی

دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد
میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟!

چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم
به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی

اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه
به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟!

اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود
چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی؟!

کسی من خراب را به سوریه نمی برد
در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی؟!

***

فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد
برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟!

بزرگ این قبیله ام… مرا نزن عقیله ام
کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟!

محمد جواد شیرازی


تعداد بازديد : 204
جمعه 29 مرداد 1395 ساعت: 12:24
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات محرمی زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی تو را ز

امام زمان(عج)-مناجات محرمی

 

زمان لطف، صحبت از حقارتم نمی کنی

کریمی و نظاره بر لیاقتم نمی کنی

تو را ز یاد می برم زمان معصیت ولی

مرا مؤاخذه برای غفلتم نمی کنی

دلم شکسته و کسی به داد من نمی رسد

میان راه مانده ام، حمایتم نمی کنی؟!

چه نذرها نکرده ام که زیر و رو شود دلم

به هر دری که می زنم اجابتم نمی کنی

اسیر ظلمت دلم شدم عزیز فاطمه

به یک دعا مرا غریق رحمتم نمی کنی؟!

اگر بناست سهم من همیشه دوری ات شود

چرا مرا نمی کشی و راحتم نمی کنی؟!

کسی من خراب را به سوریه نمی برد

در این بساط عاشقی ضمانتم نمی کنی؟!

**

فدای عمه ای که با دل شکسته ناله زد

برادرم چرا نظر به غربتم نمی کنی؟!

بزرگ این قبیله ام... مرا نزن عقیله ام

کمی حیا و شرم از شرافتم نمی کنی؟

 

محمد جواد شیرازی


تعداد بازديد : 151
جمعه 29 مرداد 1395 ساعت: 12:22
نویسنده:
نظرات(0)
هر کسی با سر زلف تو قراری دارد همه ایام دلش حال بهاری دارد آن که دل کنده ز دنیا و تعلق هایش مثل تو دلب�

هر کسی با سر زلف تو قراری دارد
همه ایام دلش حال بهاری دارد
آن که دل کنده ز دنیا و تعلق هایش
مثل تو دلبر و دلدار و نگاری دارد

بیت بیتم همه بوی تو گرفته آقا
از همین است اگر شور و شعاری دارد
حاجت این است شود فیض شما شامل من
و بگویید که این نوکر عیاری دارد

آمدم مقصدم این است که نوکر باشم
نوکر دائمی آل پیمبر باشم

هفت اقلیم وجودم شده شیدایی تو
آسمان ها و زمین محو دل آرایی تو
گر چه آن عارض یوسف کش تو پنهان است
ولی این دل شده مجذوب به زیبایی تو
منم آن سائل بیچاره و درمانده و پست
به امید آمده ام بر در آقایی تو
آتشی هست در این سینه که وصفش نتوان
و دلم مشتعل از جلوه ی طاهایی تو

گره خورده است دل دلشدگان بر مویت
هست محراب دل خسته دلان ابرویت

صاحب معجزه ی حضرت موسی بازآ
زنده کن با نفست جان مسیحا بازآ
یوسف و حضرت یعقوب و تمامی رسل
همه صف بسته به امید تو آقا بازآ
سامرا ، شهر مدینه ، کاظمین و مشهد
شده دلتنگ بیا دلبر دل ها بازآ
کربلا ، کوفه ، نجف ، مسجد سهله ، مکه
همگی منتظرت ای گل طاها بازآ

جان هستی شده از هجر تو بی تاب بیا
تشنگانیم و تویی پاک تر از آب بیا

دست خالی مرا پر کن از احسان آقا
مکش از دست من خسته تو دامان آقا
همه ی آرزویم گوشه ی چشمی ز شماست
گوشه چشمی بنما جانب یاران آقا
حتم دارم که مرا راه دهی در بر خود
دوست دارم که شود هجر تو پایان آقا
دل من مثل کویر است و عطشناک شده
لطف کن بر دل من عشق بباران آقا

پسر حضرت نرجس بده در راه خدا
تو به داد دل من رس بده در راه خدا

محمد مبشری


تعداد بازديد : 101
سه شنبه 26 مرداد 1395 ساعت: 9:35
نویسنده:
نظرات(0)
حتی درخت کوچه هم این را نمی فهمد که من بدون تو خزانم برگ پاییزم دیگر پگاه جمعه ها آنقدر خشکم که با گف
مناجاتی صاحب الزمان (عج)
 
 
حتی درخت کوچه هم این را نمی فهمد
که من بدون تو خزانم برگ پاییزم
 
دیگر پگاه جمعه ها آنقدر خشکم که
با گفتن یک "آه آه" آهسته میریزم
 
 
ادامه شعر در منبع :

https://telegram.me/joinchat/CBd85T-jVvmHVONVyatE-Q
Https://telegram.me/neyjaf

http://www.Neyjaf.ir

 

<p style="text-align: center;" center;"="">  


تعداد بازديد : 227
یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت: 11:27
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات می شود این شب هجران سحر ان شاءلله می رسد صبح سفید ظفر ان شاءلله مژده ای منتظرا

امام زمان(عج)-مناجات

 

می شود این شب هجران سحر ان شاءلله

می رسد صبح سفید ظفر ان شاءلله

مژده ای منتظران چشم شما روشن باد

به مه طلعت آن منتظر ان شاءلله

سر بازار ستادیم همه چشم به راه

کآید از یوسف زهرا خبر ان شاءلله

آی اثنی عشریون همه جان بر سر دست

کآید آن حجت ثانی عشر ان شاءلله

شیعه آن گمشده طفلی ست که می بینم باز

بنشیند به کنار پدر ان شاءلله

عید روزی است که زهرا به کنار کعبه

بزند خنده به روی پسر ان شاءلله

عید روزی ست که از طایفه آل سعود

تیغ مهدی نگذارد اثر ان شاءلله

عید روزی است که از مشرق صبح امید

قرص خورشید زند باز سر ان شاءلله

پرچم اَنَّ علیا ولی الله شود

بر سر بام حرم مستقر ان شاءلله

منتظر باش که با صبح ظهورش میثم

نخل امید دهد باز بر ان شاءلله

 

غلامرضا سازگار


تعداد بازديد : 71
یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت: 11:06
نویسنده:
نظرات(0)
کوچه را آب زدم با نم مژگان تری تا که شاید ز سفرکرده بیاید خبری

یا صاحب الزمان (عج)

کوچه را آب زدم با نم مژگان تری
تا که شاید ز سفرکرده بیاید خبری

صبح این جمعه نیامد پدرم گفت دگر
انقدَر گریه نکن ، گریه ندارد اثری

اینهمه جمعه به جمعه نگهت بر در ماند
شده یکدفعه بماند به نگاه تو دری

دل اگر همدم یارش نشود سنگ شود
پس در این سینه نمانده است به غیر از حجری

تا خود صبح نشستم دم در تا بلکه
به مشامم بخورد عطر نسیم سحری

لا اقل باد صبا عطر دمش را برسان
که مرا هست ز هجرش غم و سوز جگری

 

جعفر ابوالفتحی

 

منبع :

 

www.neyjaf.ir


تعداد بازديد : 188
جمعه 22 مرداد 1395 ساعت: 14:36
نویسنده:
نظرات(0)
عاشقی کردن من جز غم و آزار نشد دل من سوخت که دلداده ی دلدار نشد من خطا کردم و او دید مرا، رد شد و رفت ب

عاشقی کردن من جز غم و آزار نشد
دل من سوخت که دلداده ی دلدار نشد

من خطا کردم و او دید مرا، رد شد و رفت
باز گل کاشت و این نوکر بد ، خوار نشد

غصه ام شد که مرا درد و غم هجر نکشت
عمر من زود گذشت و خبر از یار نشد

سر یک سفره نشستیم و ندیدم او را
چشم من کورکه از دوری او تار نشد

پیش مردم همه حرمت من می‌شکند
گربگویند که او لایق دیدار نشد

جان زهرا چو سگ کهف ببندید فقط
هرکسی را که دراین خانه گرفتار نشد

هیچ کس نیست پناهم بدهد غیر حسین
مثل من هیچ کسی زود طلبکار نشد

خواست زینب بزند حرف دلش را به حسین
پیش عباس، در آن کوچه و بازار… نشد

شاعر؟؟؟


تعداد بازديد : 153
چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت: 10:44
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های

امام زمان(عج)-مناجات

 

این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم

مثل قنوت‌های بدون اجابتم!

بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه

تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!

یک گام هم به سوی شما بر نداشتم

صد مرحبا به این همه عرض ارادتم!

هر روز عصر، پرسه زدن در "ولیِّ عصر"...

"والعصر" لحظه لحظه فقط در خسارتم

خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟

دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟

من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست

خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم

بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!

حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم

بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم

با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم

آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟

من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم

 

یوسف رحیمی


تعداد بازديد : 160
شنبه 16 مرداد 1395 ساعت: 10:27
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات برای آنکه بیایی به جاده می نگرم برای تو چِقَدَر حرف دارد این جگرم هنوز هفته ب�

امام زمان(عج)-مناجات

 

برای آنکه بیایی به جاده می نگرم

برای تو چِقَدَر حرف دارد این جگرم

هنوز هفته به هفته پرم زمینگیر است

هنوز بال ندارم به آسمان بپرم

کویر خشکم و چشم انتظار بارانم

هنوز میوهء کالم ، هنوز بی ثمرم

  دوباره کیسه خالی برایت آوردم

هنوز شکرخدا من گدای پشت درم

چقدْر جمعه گذشت و چقدْر مادرمن...

نیامدی چقدَر پیر تر شده پدرم

بدون تو چقدَر درد بی دوا دارم

بدون تو چه بلاها که آمده به سرم

همیشه دست نوازش تو میکشی به سرم

همیشه خوبی و...من هم همیشه دردسرم

   مگر خود تو نگفتی مواظبم هستی

برس به داد دلم در گناه ، غوطه ورم

خودت اجازه نده بعد از این گناه کنم

خودت مراقب من باش، بی تو درخطرم

مگر دعای خودت کار را درست کند

که من قنوتْ بگیرم، دعای بی اثرم

دلم خوش است به این روضه ها و هیاتها

به این بهانه مگر ره به کوی تو ببرم

برای کرببلا و برای شش گوشه

میان روضه دلم تنگ شد برای حرم

 

محمد جواد پرچمی


تعداد بازديد : 151
شنبه 16 مرداد 1395 ساعت: 10:26
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-مناجات ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟ جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟ "یَابنَ الشُّه�

امام زمان(عج)-مناجات

 

ای فاطمه را شمیم! کی می‌آیی؟

جان‌بخش‌تر از نسیم! کی می‌آیی؟

"یَابنَ الشُّهُبِ الثاقِبَه" کی می‌تابی؟

"یَابنَ النَّبَإِ العظیم" کی می‌آیی؟

 

محمد جواد غفور زاده


تعداد بازديد : 171
شنبه 16 مرداد 1395 ساعت: 10:25
نویسنده:
نظرات(0)
چشم ما خشک است و چشم یار گریان مانده است ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است آنقدر از دست مردم غص�

چشم ما خشک است و چشم یار گریان مانده است
ما پشیمان نیستیم و او پریشان مانده است

آنقدر از دست مردم غصه خورد و غصه خورد
رفته است از شهرها و در بیابان مانده است

جورِ ما را سالهای سال دارد میکشد
این پدر عمریست پشت ما یتیمان مانده است

زود بین خیمه اش جایی برای خود بگیر
نوح را دریاب تا کشتی به طوفان مانده است

وقت دلتنگی به سمت جمکران پرواز کن
بویی از پیراهن یوسف به کنعان مانده است

ای که دستت میرسد کاری بکن بهر فرج
عمر دارد میرود، کم وقتِ جبران مانده است

کاش ما را با خودش میبرد تا صحن حسین
در دل ما حسرت دیدار جانان مانده است

تا تنور خانه ای هم مادرش را میکشد
ماه زیر خاک و خاکستر که پنهان مانده است

شاعر؟؟؟


تعداد بازديد : 134
چهارشنبه 13 مرداد 1395 ساعت: 10:45
نویسنده:
نظرات(0)
ما گم شدگانیم به دنبال شماییم دلبسته ی موی سیه و خال شماییم درهر دو جهان شکر، فقط مال شماییم ما جمله

ما گم شدگانیم به دنبال شماییم
دلبسته ی موی سیه و خال شماییم
درهر دو جهان شکر، فقط مال شماییم
ما جمله دخیل نخی از شال شماییم

در سوز و گدازیم ز هجر رخ ماهت
امید که گردیم همه عضو سپاهت

بی غیرتی ماست که هستی تک و تنها
دوریم ز روی تو و مشغول به دنیا
تبعید شدی در اثر فعل بد ما
ما ساکن شهریم، تویی ساکن صحرا

خجلت زده ماییم که قلب تو شکستیم
خسران زده هستیم که عهد تو گسستیم

هر چند که ما ریزه خور خان تو هستیم
غرق نعم از سفره ی احسان تو هستیم
دوریم… ولی باز پریشان تو هستیم
سرمایه ز کف داده و حیران تو هستیم

ما را ز کرامت بخر ای یوسف زهرا
تا خیمه ی سبزت ببر ای یوسف زهرا

کس نیست که مشمول عطا و کرمت نیست
دوزخ شود آن جا که صفای قدمت نیست
بیچاره فقیری که گدای نعمت نیست
بیزار از آنیم که تحت علمت نیست

چون هر دم تان پر شده از ذکر حسین است
هر عاشقتان عاشق بین الحرمین است

تا جد تو افتاد، زمین لنگرش افتاد
سر را که بریدند به سر دخترش افتاد
بر نیزه سرش رفت، به تل خواهرش افتاد
تا خواهرش افتاد، ز غم مادرش افتاد

برگرد بیا ای پسر حضرت زهرا
برگرد که خون شد جگر حضرت زهرا

 حاج مجتبی قاسمی


تعداد بازديد : 100
شنبه 02 مرداد 1395 ساعت: 10:33
نویسنده:
نظرات(0)
امام زمان(عج)-محکومیت ظلم به مسلمانان کشمیر بی تو ای یوسف زهرا زهمه سیر شدم از غم هجر تو یک عمر زمین

امام زمان(عج)-محکومیت ظلم به مسلمانان کشمیر

 

بی تو ای یوسف زهرا زهمه سیر شدم

از غم هجر تو یک عمر زمینگیر شدم

یمن و سوریه و شام و عراق از یکسو

حال ماتم زدۀ شیعۀ کشمیر شدم

 

زهیر سازگار


تعداد بازديد : 62
چهارشنبه 30 تیر 1395 ساعت: 15:33
نویسنده:
نظرات(0)
خانه ای در پس این قافله تنها داری هیچ کس با غم شهر تو ندارد کاری بی شک این بغض نفس گیر ، مداوا نشده نی

خانه ای در پس این قافله تنها داری
هیچ کس با غم شهر تو ندارد کاری

بی شک این بغض نفس گیر ، مداوا نشده
نیست در پوچی انصاف همه انکاری

گه گداریست که یک عده تمنای تو را
میسپارند به خون گریه و شب بیداری

غربتت حاصل جمع همه ی غربت هاست
خبری نیست ، خوشی؟ یا نکند بیماری

این همه پستی و بی معرفتی دیدی و
نکند دست خود از درد بدان برداری

چشم آلوده که یک لحظه ندیدست تو را
چون که توفیق نبودست چه باک از تاری؟

چشمه ی چشم شما نیل شد و دریا شد
نشد از چشمه ی نادانیم اشکی جاری

عمر عالم سپری شد ، نشد از تو خبری
روزها ، ثانیه ها بیتو شده تکراری

ما بد آقا به بزرگی خودت باز ببخش
سیر شد شاعر از این زندگی اجباری

راه بیراهه زدیم و تو دعامان کردی
سالیانیست خودت را به چه می آزاری؟

جمعه ها ندبه کنان ، شهر تو را میخواند
عشق ما کوچه نشینان شده بد بازاری

این همه صبر و وفا ارث کدامین باباست
آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری

نرگس غریبی


تعداد بازديد : 109
سه شنبه 29 تیر 1395 ساعت: 18:49
نویسنده:
نظرات(0)
شعر مناجات با امام زمان(عج) او تا نفس کشیده من انگار طاهرم وقتی که با امام زمانم معاصرم چون آینه غب

شعر مناجات با امام زمان(عج)


او تا نفس کشیده من انگار طاهرم

وقتی که با امام زمانم معاصرم

چون آینه غبار گرفته ست باطنم

از بسکه هر دقیقه رسیدم به ظاهرم

 

عمری به جای زهد به دنبال زاهدم

عمری به جای ذکر به دنبال ذاکرم

یک ذره هم تلاش نکردم به خاطرت

اما تو هی مبارزه کردی به خاطرم

هرجمعه غائبم ز حضورت ولی چرا؟؟

با اینهمه تو غائبی و بنده حاضرم

وقتی که نیستم نفسی نیز منتظر

با اینهمه نماز، مسلمان ِکافرم

مثل مسافرت به مسیری که تازه است

توی مسیر هستم و محو مناظرم

یک بیت باب میل تو هرگز نگفته ام

خیر سرم اگر که بگویند شاعرم



مهدی رحیمی زمستان
 


تعداد بازديد : 149
دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت: 9:30
نویسنده:
نظرات(0)
دارم امید پای قدوم تو جان دهم بهر تو یار عاشقی ام را نشان دهم سودی نشد از آن همه دلدادگی به غیر دیگر �

دارم امید پای قدوم تو جان دهم
بهر تو یار عاشقی ام را نشان دهم

سودی نشد از آن همه دلدادگی به غیر
دیگر در این زمینه نخواهم زیان دهم

فهمم نمی رسد ،  به نسیم عبور تو
چون برگ گل ، دست برایت تکان دهم

در آخر الزمان همه دل سنگ می شوند
در معرض بلا و خطر امتحان دهم

یعقوب صبر داشت ولی در فراق تو
روزی هزار مرتبه خواهم که جان دهم

آخر بهای یوسف زهرا به زر که نیست
نفرین اگر تو را به تمام جهان دهم


محمد مبشری


تعداد بازديد : 307
دوشنبه 28 تیر 1395 ساعت: 9:28
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 137
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف