شب یازدهم شام غریبان - 3

شب یازدهم شام غریبان - 3

شب یازدهم شام غریبان - 3

شب یازدهم شام غریبان - 3

شب یازدهم شام غریبان - 3
شب یازدهم شام غریبان - 3
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
امان از دل زينب(س) چگونه با که بگویم دو دل جدا ماندند که پاره های دلم بین بوریا ماندند چگونه

  امان از دل زينب(س)

چگونه با که بگویم دو دل جدا ماندند

که پاره های دلم بین بوریا ماندند

 

چگونه با تو بگویم که نوزده کودک

ز جمع قافله ي خواهرِ تو جا ماندند

 

یکی دو تا که در آن شب درون خیمه و دود

میان حلقه ی آتش به شعله ها ماندند

 

یکی دو تا که زمان هجوم جان دادند

و چند تای دگر زیر دست و پا ماندند

 

دو طفل در بغل هم ز درد دق کردند

دو طفل موقع غارت ز ما جدا ماندند

 

یتیم های تو را جمع کردم اما از

فشار حلقه ي زنجیر بی صدا ماندند

 

چو گیسویت که به دست نسیم میپیچید

طناب گرد گلوی یتیم میپیچید

(شاعرش را نميشناسم)


تعداد بازديد : 165
جمعه 17 شهریور 1391 ساعت: 10:39
نویسنده:
نظرات(0)
اربعين اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم شبیه شعله شمعی اسیر سو سو

   اربعين

اگرچه پای فراق تو پیرتر گشتم

مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم

 

شبیه شعله شمعی اسیر سو سو یم

 رسیده ام سر خاکت ولی به زانویم

 

بیا که هر دو بگرییم جای یکدیگر

برای روضه مان در عزای یکدیگر

 

من از گلوی تو نالم... تو هم ز چشم ترم

من از جبین تو گریم ...تو هم به زخم سرم

 

من از اصابت آن سنگهای بی احساس

 تو از نگاه یتیمت به نیزه عباس

 

بر آن صدای ضعیفت بر این نفس زدنم

برای چاک لبانت به جای جای تنم

 

من از شکستن آن ابروی جدا از هم

 تو از جسارت آن دستهای نامحرم

 

به زخم کاری نیزه که بازی ات میداد

به نقش های کبودی که بر تنم افتاد

 

همین بس است بگویم که زخم تسکین است

و گوش های من از ضرب دست سنگین است

 

چهل شب است که با کودکان نخوابیدم

چهل شب است که از خیزران نخوابیدم

 

چهل شب است نه انگار چهارصد سال است...

...هنوز پیکر تو در میان گودال است

 

هنوز گرد تنت ازدحام میبینم

به سمت خیمه نگاه حرام میبینم

 

هر آنچه بود کشیده ز پیکرت بردند

مرا ببخش که دیر آمدم سرت بردند

 

مرا ببخش نبودم سر تو غارت شد

کنار مادرم انگشتر تو غارت شد


تعداد بازديد : 240
جمعه 17 شهریور 1391 ساعت: 10:38
نویسنده:
نظرات(0)
تمام دشت به حالم نظاره ميكردند به يكدگر پي ِ غارت اشاره ميكردند برايِ بردنِ يك گوشواره ي ناچيز حر

تمام دشت به حالم نظاره ميكردند

به يكدگر پي ِ غارت اشاره ميكردند

برايِ بردنِ يك گوشواره ي ناچيز

حراميان به خدا گوش پاره ميكردند

(محمد حسن بيات لو)


تعداد بازديد : 185
جمعه 17 شهریور 1391 ساعت: 10:33
نویسنده:
نظرات(0)
اربعین حسینی-همناله با زینب کبری(س) زینب از راه آمده، برخیز و بین آسمان قلب زهرا، شد حزین ای سحرخیز

اربعین حسینی-همناله با زینب کبری(س)

زینب از راه آمده، برخیز و بین
آسمان قلب زهرا، شد حزین
ای سحرخیزِ به روی نیزه ها
اندکی قرآن بخوان، شد اربعین
....................................

بعدِ آن عصر پریشان آمدم
بعدِ آن شام غریبان آمدم
تو شدی شیب الخضیب و سر جدا
بعدِ یک چلّه، هراسان آمدم

....................................

این چهل روز ، از طلوع آن سرت
شد غروب، خورشید عمر همسرت
دائماً میکرد نجوا با دلش
ای حسین جان، خوش به حال اصغرت

....................................

گرچه عطشان و حرم در زمزمه
در حرم پیچیده، بوی فاطمه
شهر شام و آن جسارت ها، امان
آن سرت افتاد، بین همهمه
....................................


دسته سینه زنی ،آماده است
سوی قبر تو، به راه افتاده است
جای یک طفل سه ساله، خالی است
شام مانده،از غمت جان داده است


شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 

با تشکر از برادر عزیزم محمدمهدی عبدالهی بخاطر ارسال این شعر


تعداد بازديد : 166
شنبه 11 شهریور 1391 ساعت: 0:43
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان نه انگشتی،نه انگشتر،حسینم آن سرت کو نه مشکی،نه علَم،پس پیکر آب آورت کو غروب است و کبود ا

شام غریبان
نه انگشتی،نه انگشتر،حسینم آن سرت کو
نه مشکی،نه علَم،پس پیکر آب آورت کو

غروب است و کبود است و تماماً آتش و دود
میان ازدحام وحشیان، آن دخترت کو


شاعر:محمدمهدی عبدالهی

 

با تشکر از برادر خوبم آقای محمد مهدی عبدالهی به خاطر ارسال این شعر


تعداد بازديد : 259
پنجشنبه 09 شهریور 1391 ساعت: 9:48
نویسنده:
نظرات(0)
يا سيدناالغريب تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند به پيش چشم زينب ذبح كردند تورا با سُمِّ مركب زجر د
   يا سيدناالغريب

تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند

به پيش چشم زينب ذبح كردند

تورا با سُمِّ مركب زجر دادند

تورا چه نامرتب ذبح كردند

***
رويِ جسم تو رفته راه نيزه

چه كرده با دهانِ شاه نيزه

نشستم پيش جسمت نَه! كناره

هزار و نهصد و پنجاه نيزه

***

در آوردي سر از بالاي نيزه

نيفتي ديگر از بالاي نيزه

بگو دستِ كسي اطراف خيمه

نديدي معجر از بالاي نيزه

***

دويدم بين شعله جا نماند

كسي در آن شلوغي ها نماند

فقط هفتاد و دو زينب نياز است

كه طفلي زير دست و پا نماند

(حامد خاكي)

اين روضه در حال و هواي عاشورايي خوانده و حق روضه ادا شود


تعداد بازديد : 231
یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت: 13:04
نویسنده:
نظرات(0)
گویند نیست از شب یلدا درازتر پیداست اینان شام غریبان ندیده اند!!!

گویند نیست از شب یلدا درازتر


پیداست اینان شام غریبان ندیده اند!!!


تعداد بازديد : 337
دوشنبه 26 تیر 1391 ساعت: 19:00
نویسنده:
نظرات(0)
خدایا ، خدایا ، شده شام غریبان (2) بسوزد ، بسوزد ، چرا خیمه طفلان (2)

خدایا ، خدایا ، شده شام غریبان (2)                               بسوزد ، بسوزد ، چرا خیمه طفلان (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

عزیز دل زهرا حسین جان کجایی (2)                                      ز رگهی بریده ، مرا کن تو صدا (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

ز تیر و خنجر ، سراغ تو بگیرم (2)                                     گل بی سر زینب دعا کن که بمیرم (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب

بخواند نشسته ، نماز شب خود را (2)                                    بیا یاری زینب ، فتادم دگر از پا (2)

امان از دل زینب – که خون شد دل زینب


تعداد بازديد : 371
شنبه 05 فروردین 1391 ساعت: 13:15
نویسنده:
نظرات(0)
ای شیعیان امشب شام غریبان است جسم حسین بی سر در خا

ای شیعیان امشب شام غریبان  است

                                                جسم حسین بی سر در خاک غلطان است

اطفال شاه دین سر گشته و غمگین                                    زینب پرستار جمع یتیمان است

زهرای اطهر در جنان از غم پریشان است                   ا ی شیعیان امشب شام غریبان است

                                    ای شیعیان امشب شام غریبان است

در کربلا امشب صحرا پر از خون است                                 فریاد غم هر سو بر چرخ گردون است

در خیمه ها آتش با شعله افزون است                                  زین العباد از غم با ناله گریان است

                                    ای شیعیان امشب شام غریبان است

آل رسول امشب بی یار و سالار است                             در چنگ قوم دون بی کس گرفتار است

رأس حسین از تن جدا در کوفه مهمان است              جسم حسین بی سر در خاک غلطان است

                                    ای شیعیان امشب شام غریبان است

دشمن بود شاد و زینب عزادار است                                 شب تا سحر بر پا ختم شهیدان است

جن و ملک در ماتم و سر در گریبان است                  جسم حسین بی سر در خاک غلطان است

                                    ای شیعیان امشب شام غریبان است


تعداد بازديد : 3779
شنبه 05 فروردین 1391 ساعت: 13:15
نویسنده:
نظرات(1)
شام غریبان

شب یازدهم

کی دیده در یم خون، آیات بی شماره؟

قرآنِ سوره سوره، اوراقِ پاره پاره؟

افتاده بر روی خاک یک ماه خون گرفته

خوابیده در کنارش هفتاد و دو ستاره

پاشیده اشک زهرا بر حنجر بریده

گه می کند زیارت، گه می کند نظاره

سر آفتاب مطبخ، تن لاله زاری از خون

کز زخم سینه دارد گل های بی شماره

از گوشِ گوشواری دو گوشواره بردند

دارد به گوش خونین خون جای گوشواره

یک کودک سه ساله خفته کنار گودال

ترسم که شمر آید، در قتلگه دوباره

درخیمه آب بردند، بهر رباب بردند

سینه شده پر از شیر، کو طفل شیر خواره

مادرعجب دلی داشت، ذکر علی علی داشت

آب فرات می زد بر حنجرش شراره

چون سینه ها نسوزند؟! چون اشک ها نریزند؟!

جایی که ناله خیزد از قلبِ سنگ خاره

یاس سفید و نیلی، طفل یتیم و سیلی

میثم در این مصیبت، خون گریه کن هماره


تعداد بازديد : 193
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:13
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان

شام غریبان

شب رسید و روز عاشورا گذشت
سوختند آن خیمه و خرگاه را
در دل شب زینب بى خانمان
ترك كرد آن خیمه و خرگاه را
روى تل آمد به دل خوف و هراس
كردپنهان دردل خودآه را
جانب میدان همى كرد او نگاه
تا ببیند وضع قربانگاه را
نوجوانان را به خون آغشته دید
هم به غارت رفته عزّ و جاه ‏را
ناگهان اندر میان كشته گان
ساربان را دید جوید شاه را
اهرمن قصد سلیمان كرده است
تا ببّرد دست شاهنشاه را
نور مه او را كشد در قتلگاه
تا بریزد خون ثاراللَّه را
چاره را از هر طرف مسدود كرد
تا بگرداند آن گمراه را
رو به سوى آسمان كرد اشكبار
كآسمان پنهان كن امشب ماه را
لحظه ‏اى رخسار مه را تیره ساز
  ساربان تا گم نماید راه را


تعداد بازديد : 217
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:12
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان

شام غریبان

خیمه ها می سوزد و شمع شب تارم شده

در شب بیماریم آتش پرستارم شده

ما که خود از سوز دل آتش به جان افتاده ایم

از چه دیگر شعله ها یار دل زارم شده

پیش از این سقای ما بودی علمدار حسین

امشب اما جای او آتش علمدارم شده

ای فلک جان مرا هر چند می خواهی بسوز

مدتی هست از قضا دل سوختن کارم شده

جز غم امشب پیش ما یار وفاداری نماند

در شب تنهائیم تنها همین یارم شده

من که شب را تا سحر بی خواب و سوزانم چو شمع

از چه دیگر شعله ها شمع شب تارم شده

بس که اشک آیدبه چشمم خواب شب راراه نیست

دود آتش از چه ره در چشم خونبارم شده؟

جز دو چشمم هیچکس آبی بر این آتش نریخت

مردم چشمان من تنها وفا دارم شده

گر گلستان شد به ابراهیم آتش ها ولی

سوخت گلزار من و آتش پدیدارم شده

شعله های کربلا آتش به جانم زد حسان

آتشین از این جهت ابیات اشعارم شده


تعداد بازديد : 223
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:12
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان

حضرت زینب(س)-اسارت

 

حّر و آزادم و روزی که ز مادر زادم

آمد الطاف حسینی به مبارک بادم

سر از آن روز به زیر قدمش بنهادم

فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم

بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم

من که امروز اسیرم به کف اهل نفاق

خواهر شاه عرب پادشه ارض وفاق

از مدینه شدم آواره سوی ملک عراق

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق

که در این دامگه حادثه چون افتادم  

از ازل عشق حسین در دل شیدایم بود

جان فشاندن به رهش سرّ سویدایم بود

در ولای غم او منزل و مأوایم بود

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود

آدم آورد در این دیر خراب آبادم

به خدا علت آزادی ام از همت اوست

لرزه ام در بدن و گریه شوقم به گلوست

بشکافد اگر عضو مرا تا رگ و پوست

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

اگرم عشق برادر به اسیری انداخت

چاره ای نیست به تقدیر قضا باید ساخت

با وجودی که مرا ناز محبت بگداخت

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت

یارب از مادر گیتی به چه طالع زادم

عقل آورد مرا تا به در خانه ی عشق

گفت این خانه بود خانه ی بی خانه ی عشق

باش اینجا به غلامی در کاشانه ی عشق

تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق

هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم


تعداد بازديد : 207
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:12
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان

شام غریبان

اگر صبح قیامت را شبی است ، آن شب است امشب

طبیب از من ملول و جان ز حسرت بر لب است امشب

برادر جان یکی سر بر کن از خواب و تماشا کن

که زینب بی تو چون در ذکر یا رب یا رب است امشب

جهان پر انقلاب و من غریب ، این دشت پر وحشت

تو در خواب خوش و بیمار در تاب و تب است امشب

سرت مهمان خولی و تنت با ساربان همدم

مرا با هر دو اندر دل هزاران مطلب است امشب

صبا از من به زهرا( س) گو بیا ، شام غریبان بین

که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب


تعداد بازديد : 181
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:11
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان

شام غریبان

چه آوردند یا رب آب و آتش

به روز خیمه و لب آب و آتش

ز اشك كودكان  و داغ زینب

بهم پیوسته امشب آب و آتش




تعداد بازديد : 418
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:11
نویسنده:
نظرات(0)
شام غریبان

شام غریبان

شام عاشوراست، یا شام غریبان حسین

عالم هستی شده سر در گریبان حسین

آفرینش از صدای واحسینا پر شده

گوئیا در قتلگه، زهراست، مهمان حسین

ماه! خاکسترنشین شو، آسمان، با من بسوز

کز تنورآید به گوشم صوت قرآن حسین

شعله آتش بر آید از دل آب فرات

خونْجگر دریاست، بر لب‌های عطشان حسین

مهر، از دریای خون بگذشته و کرده غروب

ماه، تابد از فلک بر جسم عریان حسین

نیزه‌ها شمشیرها کردند جسمش چاک‌چاک

اسب‌ها دیگر چه می‌خواهند از جان حسین

نیست آثاری دگر از بوسۀ خون خدا

جای سیلی مانده بر رخسار طفلان حسین

همسر خولی نگه کن بر روی خاک تنور

اشک غربت می‌چکد از چشم‌گریان حسین

باغبان وحی، کو؟ تا بنگرد یک نیمْروز

گشته پرپر، این‌همه گل از گلستان حسین

آتش از روز ولادت در درونش ریختند

«میثم» دلسوخته شد مرثیه‌خوان حسین


تعداد بازديد : 326
شنبه 20 اسفند 1390 ساعت: 18:11
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین - شهادت

غلامرضا سازگار

دفن ابدان مطهر شهدای كربلا

 

مقام قرب خدا یا بهشت اهل ولاست

بهشت اهل ولا یا زمین کرب و بلاست

ورق ورق شده هفتاد و دو کتاب خدا

به هر ورق که زدم تیغ آیه ها پیداست

بنی اسد متحیر اِستاده اند همه

سکوت کرده ولی در سکوتشان غوغاست

نه سر بُوَد به تن کشتگان، نه تن سالم

نه ازغلام، نه مولا، نشان در آن صحراست

زکوفه اشک فشان یک سوار می آید

به نینوای وجودش نوای یا ابتاست

گشوده لب که الا ای موالیان حسین

مرا شناخت بر این لاله های باغ خداست

کنار هم بدن قطعه قطعه ی انصار

حبیب و مسلم و جون و بریر و عابس ماست

کنار علقمه افتاده پیکری بی دست

که چشم تشنه لبان از خجالتش دریاست

به اشک دیده بشویید زخم هایش را

که حافظ حرم و میر لشکر و سقاست

به قلب معرکه خون می دمد زگودالی

که در میانه ی آن جسم یوسف زهراست

به زیر خنجر و شمشیر و تیر و نیزه و سنگ

برهنه پیکر صد چاک سید الشهداست

میان این شهدا گشته قطعه قطعه تنی

که یاس سرخ حسین است و لاله ی لیلاست


تعداد بازديد : 281
چهارشنبه 23 آذر 1390 ساعت: 18:19
نویسنده:
نظرات(0)
امام حسین ع

غلامرضا سازگار

شام غریبان

 

الا سفر به سوی کربلا کنید امشب

همه زیارت خون خدا کنید امشب

اگر به جانب مقتل عبورتان افتاد

برای حضرت زهرا دعا کنید امشب

برای آنکه رود در کنار نعش پدر

رقیه را به بیابان رها کنید امشب

نماز وتر به جا آورید بنشسته

به دخت شیرخدا اقتدا کنید امشب

علم به دست بگردید دور آل‌ ا...

گره ز کار علمدار وا کنید امشب

اگر به مطبخ خولی عبورتان افتاد

زیارت سر از تن جدا کنید امشب

ستمگران! به پیمبر قسم عزادارند

به آل فاطمه کمتر جفا کنید امشب

الا تمام ملایک! به قتلگاه آیید

ز گریه شور قیامت به پا کنید امشب

به سوز سینه ی «میثم» چنان بریزید اشک

که حق خون خدا را ادا کنید امشب


تعداد بازديد : 219
پنجشنبه 17 آذر 1390 ساعت: 11:55
نویسنده:
نظرات(0)
ليست صفحات
تعداد صفحات : 3
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف